جنگیدن هم سیاست می خواهد!
نتایج انتخاباتِ امروز فدراسیون فوتبال و راه یافتن هاشمی و عزیزی خادم به دور دوم و حذف کریمی به خوبی نشان می دهد در فضای امروز چه تلاش مذبوحانه ای است اصلاحِ رویه ها.
وقتی می شود سکوت کرد و سُود برد و همراه شد و خودی بود و مثل خیلی ها رُل (آدم های خوب) بازی کرد، کریمی شدن چرا؟
فوتبالِ ما خادم و تاج و ساکت و کفاشیان و بهاروند و … می خواهد و روسای هیات هایی که تا کمر دولا شوند، نه کسی که دَربیفتد و خط و نشان بکشد!
نمی دانم حالِ کریمی چگونه است، قطع یقین از قبل هم آگاه بوده در چه بازی خطرناکی پا گذاشته و حتی می دانسته که رکب می خورد و چه و چه، ولی به نظرم درسی شد تا بداند که به قولِ جواد کاظمیان، باید بیشتر سرگرمِ تمرین باشد و کارهای روزانه و بیزینس، نه آنکه دائم با این و آن گلاویز بشود!
کریمی اگر رویه همین آدم ها را پیش می گرفت یقین بدانید امروز با بیش از ۵۰ رای رییس می شد، نه آنکه تنها با ۹ رای بنشیند و ببیند که از بین عزیزی خادم و هاشمی کدام رییس می شوند.
به نظرم اصلاح امور هم سیاستی می خواهد که کریمی از آن بی بهره بود. باید ابتدا خودی بود و قابل اعتماد تا بتوانی، و الا تا وقتی ببینی و حرف های بودار بزنی، در دایره خودی ها هیچ جایگاهی نداری.
امروز یادگاری خوبی برای کریمی بود، امیدوارد قدر بداند و قدر بدانیم، تلاش او برای اصلاح بدی ها و دل شیری که او را مجاب کرد وارد این کارزار شود واقعا ستودنی است، به قولی چیزی از ارزش های او کم نمی شود و او همچنان محبوب باقی می ماند و مردمی (چه بسا بیشتر از گذشته)، اما باید یاد بگیریم “تا زمانی که زور لازم را نداریم آستینِ دعوا بالا نزنیم!