دنبال پل و پل سازی نباشید، شهر آرامش میخواهد
به گزارش خبرگوهردشت، به قلم: محمدایل بیگی
این رویکرد در شورای منتخب را میتوان به فال نیک گرفت، به شرط آنکه به این عهد و پیمان خود که شاخص ها به جای نفرات بازیگر اساسی حکمرانی شهر باشند را تا انتها کنار خود ببینید و همچون شورای شهر فردیس از مسیر خود عدول نکنند.
قطعاً برنامه ریزان شهر کرج طی سالهای اخیر قویتر از شهرداران اصفهان، شیراز، رشت، همدان و یزد عمل نکردند و قرار نیست به دنبال چراهای عجیب و غریب شهری باشیم؛ فقط کافیست کمی چشمان خود را به ساختار مدیریت شهرهای موفق باز کنیم و با همین نگاه به برخی شاخص ها در این یادداشت میپردازیم؛
پلسازی کافیست، شهر آرامش میخواهد؛
در سالهای قبل، مدیران شهری به دنبال افتتاح پروژههای بزرگ برای دیده شدن بودند، پروژه هایی که فقط قرار بود اجرا شوند و بدون درنظر گرفتن صرفه وصلاح شهر، فقط پولهای سنگین از جیب مردم و شهر رفت؛ پل روحانی که تصادفات عجیب و غریبی دارد، پل آزادگان که قوس غیراستاندارد و پایه های ضعیفش همواره خبر ساز شده، پل رفسنجانی که هیچ وقت مشخص نشد تیرهای افقی فوقانی آن با چه هدفی ساخته شد و پل جمهوری که اجرا نشدنش بهتر از اجرا شدنش بود، نمونه هایی از عملکرد ناموفق مدیران سابق شهری بود؛ شاید از این اتفاق یک نتیجه کوتاه بتوان گرفت که شهر را «بتنی مدیریت نکنید، شهر آرامش میخواهد».
زشت ترین جمله ای که طی سالهای گذشته برخی نادانان شهری با ژست کاربلدی باب کرده بودند این بود:«شهر تبدیل به کارگاه عمرانی شده.» که البته برخی مدیران کم سواد نیز از این کارگاه شدن استقبال میکردند، بدون اینکه متوجه درد مردم از ترافیک، گردوخاک، سروصدا و … شوند؛ جالب اینجاست که این افراد هیچگاه از خود نپرسیدند که مثلاً شهرداران لندن و پاریس آدمهای نفهمی بودند که شهرشان را کارگاه عمرانی نکردند، یا شهرداران شهرهای اصیل خودمان مثل شیراز، رشت و اصفهان؟!
شهر آرامش و زیبایی میخواهد؛
از کجا متوجه شویم که مردم چه میخواهند؟
اگر یکی از معیارهای سنجش و ارزیابی پروژههای مورد استقبال شهروندان را فضای مجازی، سایتها، پیج های شخصی و رسانههای رسمی و غیررسمی بدانیم، با کمی دقتنظر درمییابیم که آیا «تقاطع چند سطحی حصارک» مردم را بیشتر راضی کرد یا «مجسمه مهرپدری» با رادیویی در دست؛ یا مردم منتظر ساخت پروژه «دفتر چند طبقه نمایندگان مجلس» در چهارصد دستگاه بودند، یا افتتاح «پارک ایران کوچک» که رویدادی فرهنگی محسوب میشد.
شاید شهروندان هرگز مستقیماً به مسئول یا عضو شورای شهر از معضلات و آسیبهای ورود سرعت خودروها به شهر نگویند، ولی وقتی تصادفی با سرعت ۶۰ کیلومتر در جهانشهر یا ۴۵ متری کاج عظیمیه منجر به فوت یک جوان میشود، یک چیز تداعی کنندست و آن اینست «این شهر جایی برای زندگی آرام نیست»
ساخت و سازهای بیبرنامه؛
دوستی تعریف میکرد: زمانی در کوچه ما ۴۰ خانه ویلایی وجود داشت که هر کدام ۲ طبقه بود و ۸۰ خانوار که میانگین ۴ نفر در آن زندگی میکردند و جمعیت کوچه حدوداً ۳۰۰ نفر بود؛ ولی امروز همه آنها آپارتمان شده و به جای دو خانوار در هر پلاک، حالا ۱۵ و ۲۰ خانوار وجود دارند که اگر با کاهش جمعیت هر خانوار را ۳ نفر محاسبه کنیم، جمعیت کوچه ما بین ۱۸۰۰ تا ۲۴۰۰ نفر شده؛
اما آیا این افزایش جمعیت با افزایش خدمات شهری، رفاه، فضاهای سبز و سرانه های ورزشی هم همراه بوده؟
قطعاً تغییر نگاه به کسب درآمدهایشهرداری از درآمدهای پروانه و جرایم ماده صد و در انتها جلوگیری از ساخت و سازهای غیرمجاز میتواند تا حدودی فضاهای شهری را برای زندگی بهتر شهروندان کرجی فراهم آورد.
ادامه دارد…