اجتماعی

وقتی مرگِ کمتر، همچنان زیاد است!

اگر هر سال بیش از ۱۶ هزار نفر در جاده‌های کشور جان خود را از دست بدهند، یعنی روزانه نزدیک به ۴۵ نفر قربانی حوادث رانندگی می‌شوند. حالا پلیس راهور اعلام کرده که این آمار در ۱۰ ماه نخست امسال، ۴.۵ درصد کاهش داشته است. آیا این کاهش عددی چشمگیر است؟ آیا چنین آماری می‌تواند باعث آسودگی خاطر شود؟ یا همچنان باید با واقعیت تلخ خیابان‌ها و جاده‌های خطرناک کشور روبه‌رو شویم؟

به گزارش خبرگوهردشت و به نقل از دیوان نیوز، بر اساس اعلام پلیس، در ۱۰ ماه نخست امسال بیش از ۱۶ هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگی جان باخته‌اند. اگرچه این رقم نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۴.۵ درصد کاهش داشته، اما همچنان یک بحران جدی به شمار می‌رود. هر ساله پس از انتشار چنین آمارهایی، مسئولان با خوش‌بینی از کاهش مرگ‌ومیر خبر می‌دهند، اما کاهش چند درصدی دردی از جامعه دوا نمی‌کند. آیا برای خانواده‌هایی که عزیزانشان را در جاده‌ها از دست داده‌اند، این کاهش ۴.۵ درصدی معنای خاصی دارد؟
به بیان ساده، اگر در سال گذشته ۱۰۰ نفر در تصادفات رانندگی کشته می‌شدند، امسال این رقم به ۹۵ نفر رسیده است. آیا این پنج نفر تفاوت چشمگیری ایجاد می‌کنند؟ کاهش تلفات زمانی ارزشمند است که به یک تغییر بنیادین در وضعیت ایمنی جاده‌ها، خودروها و فرهنگ رانندگی منجر شود، نه اینکه صرفاً به عنوان یک عدد در آمارهای رسمی مطرح گردد.
پلیس در کنار اعلام آمار کاهش تلفات، از برخورد جدی با تخلفات حادثه‌ساز در تعطیلات نوروز خبر داده است. از جمله اینکه خودروهایی که دو تخلف خطرساز را همزمان مرتکب شوند، توقیف خواهند شد. همچنین قرار است خودروهای فاقد معاینه فنی از ورود به جاده‌ها منع شوند. اما آیا چنین اقدامات موقتی، تأثیری پایدار بر کاهش تصادفات خواهد داشت؟
اینکه در ایام خاصی از سال، نظارت‌ها شدت بگیرد، نشان‌دهنده وجود یک رویکرد مقطعی به یک مشکل دائمی است. در ایام نوروز، پلیس معمولاً حضور پررنگ‌تری دارد، اما با پایان تعطیلات، همه‌چیز به حالت قبل بازمی‌گردد. در حالی که راهکارهای مؤثر، آن‌هایی هستند که در طول سال و به‌صورت مستمر اجرا شوند. بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته توانسته‌اند با کاهش چشمگیر تصادفات و تلفات رانندگی، الگوهای موفقی ارائه دهند. در این کشورها، ایمنی جاده‌ای نه صرفاً یک مسئله نظارتی، بلکه یک پروژه‌ی ملی است که در آن مهندسی راه‌ها، استانداردهای سخت‌گیرانه خودروسازی، آموزش‌های مستمر رانندگی و فرهنگ‌سازی نقش اساسی دارند.
ایران اما همچنان درگیر مشکلات ساختاری در این حوزه است؛ از جاده‌های غیراستاندارد تا… بسیاری از مسیرهای بین‌شهری و حتی درون‌شهری فاقد استانداردهای لازم برای ایمنی رانندگان و عابران هستند. کیفیت پایین آسفالت، نبود علائم کافی و طراحی نامناسب برخی مسیرها، خود به عاملی برای تصادفات بدل شده است. از طرفی دیگر، بخش بزرگی از ناوگان خودرویی کشور فرسوده و فاقد استانداردهای ایمنی جهانی است. بارها تست‌های ایمنی خودروهای داخلی نشان داده که در صورت بروز تصادف، جان سرنشینان به‌شدت در خطر است. نداشتن معاینه فنی شاید در ظاهر یک تخلف ساده باشد، اما در عمل نشان‌دهنده یک بحران ساختاری در صنعت خودروسازی و نظارت بر آن است. خلاصه که تخلفات حادثه‌ساز همچنان در جاده‌ها و خیابان‌ها بیداد می‌کند. سرعت غیرمجاز، سبقت‌های بی‌مورد، عبور از چراغ قرمز و عدم رعایت فاصله ایمن از جمله رفتارهایی هستند که در خیابان‌ها به یک امر عادی تبدیل شده‌اند. جریمه‌های سنگین شاید در کوتاه‌مدت بازدارنده باشند، اما تا زمانی که فرهنگ رانندگی اصلاح نشود، تخلفات همچنان ادامه خواهند داشت.
چرا کاهش واقعی اتفاق نمی‌افتد؟ ساده‌ترین پاسخ این است که با وجود برخی اقدامات مقطعی، همچنان یک سیاست جامع و پایدار برای ایمنی جاده‌ها وجود ندارد. در حالی که پلیس تلاش می‌کند با اعمال قوانین سخت‌گیرانه‌تر، میزان تصادفات را کاهش دهد، اما زیرساخت‌های ضعیف، خودروهای غیراستاندارد و عدم فرهنگ‌سازی مانع از کاهش معنادار آمار تلفات می‌شوند.
کاهش ۴.۵ درصدی تلفات رانندگی شاید در نگاه اول یک موفقیت باشد، اما وقتی همچنان ۱۶ هزار خانواده در سال داغدار می‌شوند، این کاهش چند درصدی چیزی جز یک آمار بی‌حاصل نیست. زمان آن رسیده که از نگاه مقطعی عبور کنیم و به سمت یک راه‌حل بلندمدت و پایدار برای کاهش واقعی تصادفات و مرگ‌ومیرهای جاده‌ای حرکت کنیم.
آیا سال آینده هم باز باید همین آمارها را بشنویم؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا